سلام به صاحب الزمان
سلام حضرت مولا دلم برای تو تنگ است
در این فاصله گویا دل زمانه ز سنگ است
سلام حضرت مولا دلم برای تو تنگ است
در این فاصله گویا دل زمانه ز سنگ است
اینجا یک نفر حال دلش خوب نیست
میشود برای دلش امن یجیب بخوانی
انتظار دارم تو بیایی و دستم را بگیری و با هر زوری هست من را باخود ببری به خدا از کودکی با عشق شمابزرگ شده ام
فقط
فقط …الان…یک کم….گرفتار ش
من دارمت نیاز وگرنه برای تو.
دور و برت ک
حسین جان ای آبروی دو عالم
چقدر خودم را از تو دور می بینم.
و چقدر این فاصله تلخ است
چگونه این فاصله ها را ایجاد کردم؟
به نگاه تو محتاجم مهربان من
یا غیاث المستغیثین.
#گر_کافر_ومشرکم_نخواند_دنیا
#بر_پای_تو_سجده_ام_شرافت_دارد
#این_فیض_اگر_خدا_عنایت_بکند
#پاداش_خوشی_همچو_شهادت_دارد
#شعر_از_خودم
#با_تقدیم_عاشقانه_ترین_احترام _ها_به_ساحت_مقدس_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
چشم بر هم می گذارم به امیدی که در خواب به عشقت بیداری را تجربه کنم
مرا می پذیری؟
با تو که حرف میزنم سبک میشوم
آنقد سبک که اوج می گیرم
کاش عجب نگیرم چون تو فراتر از شایستگی های من لطف می کنی
تو مهربانی وگر نه چه کسی بعد از دیدن تمام بدی ها و زشتی ها و قدرت کاملش بر انتقام ، چون تو چشم پوشی می کند
دوستت دارم همنشین مهربانم
با من آنگونه مباش که شایسته آنم
طاقت چشیدن دستپخت خود را ندارم
به لطف تو امید بسته ام
عاشقانه
چگونه در تنهایی از هیاهوی دشمنی و ازدحام مکرها بترسد آنکه همنشینی چون تو دارد
جز تو مگر موجودی هست که بی نیاز از غیر باشد
من را به غیر خودت وا مگذار که شایسته نباشد پادشاه غنیی چون تو رعیت خویش به در خانه دیگری فرستد
دوباره ساعت از جمع خارج شده و من منتظر سکوت مانده ام شاید لحظه ای دلتنگ شدم و با یادت آرام گرفتم چگونه عاشق دلتنگ نمی شود و در خواب غوطه ور می گردد آیا می شود از همنشینی با تو احساس ملالت کرد چه مدعیان بیچاره ای هستیم